• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 13 مهر 1399
کد مطلب : 112090
+
-

روزهای تلخ  برای سلطان قلب‌ها

ده پیروزی و ده‌ها شکست

روزهای تلخ  برای سلطان قلب‌ها

جمال رهنمایی

بعضی‌ها این روایت را تعریف می‌کنند که در زمستان سال 1338محمدعلی فردین که حالا 28ساله شده بود، هنگامی که در صف سینما به او بلیت نرسید و پشت در ماند، به‌صورت اتفاقی توسط اسماعیل کوشان، تهیه‌کننده و کارگردان سینما که از روی چهره، فردین را شناخته بود، به داخل سینما دعوت شد و فیلم را تماشا کرد. اما این همه ماجرا نبود. در همان شب کوشان به او پیشنهاد بازیگری در فیلم «‌چشمه آب‌حیات » را داد و این سوپراستار سینمای ایران وارد نخستین شب کاری خودش در سینمای ایران شد. او در طول 19سال بازیگری تا سال 1361در 69فیلم نقش‌های به‌یاد ماندنی ایفا کرد.
فردین تا قبل از این کشتی‌گیر پرافتخاری نیز بود. چندبار قهرمانی کشوری در هر دو رشته آزاد و فرنگی و مدال نقره مسابقات جهانی سال 1332را در کارنامه ورزشی خود داشت اما آسیب‌دیدگی و برخی مسائل حاشیه‌ای دنیای کشتی که هیچ‌کس آنها را به زبان نمی‌آورد، او را در اوج شکوفایی از این صحنه بیرون راند.
او پس از انقلاب نیز در ایران ماند و برای ادامه زندگی روی پرده نقره‌ای سال‌ها جنگید اما موفق نشد. آخرین فیلم فردین «برزخی‌ها» به کارگردانی ایرج قادری بود. اموال فردین نیز سال‌ها پیش از مرگش مصادره شد. در پرونده آدم‌های موفق و مشهور، چند پیروزی بزرگ و صدها شکست خرد‌کننده وجود دارد. این ماجرای زندگی ستاره‌های بزرگی است که اطراف خود می‌بینیم. مسیر زندگی آنها شکست‌هایی را به‌خود دیده که حتی تصور آن هم برای ما دشوار است.
تاب‌آوری در رودخانه خروشان زندگی که هر روز می‌تواند شناگر را با صخره‌ای سخت آشنا کند، ماهیت این جریان خروشان و تن نحیف شناگران آن است. اروین یالوم درباره معنای زندگی و نحوه مواجه شدن با آن در کتاب «روان درمانی اگزیستانسیال» می‌گوید: دریافته‌ام که نزدیک شدن به‌معنای زندگی باید غیرمستقیم باشد. آنچه ارزشمند است، آغاز درگیری با مسئله است. باید در رودخانه زندگی غوطه‌ور شد و اجازه داد پرسش‌(ها) راه خود را بپیماید. درباره تمایل ما به شنا در رودخانه زندگی از ما نظرخواهی نمی‌شود. ما درباره مکانی که به دنیا می‌آییم، زمانی که به دنیا می‌آییم و کسانی که ما را به دنیا می‌آورند و کودکی ما را شکل می‌دهند، کوچک‌ترین حق انتخابی نداریم و زمانی متوجه زنده بودن خودمان می‌شویم که یک روز، در یک جای این رودخانه خروشان غوطه‌ور هستیم و تنها روی آب ماندن، شنا کردن و نفس کشیدن کاری است که برایمان باقی مانده است. فردین در جنوب تهران، در یک خانواده فقیر و در سال‌هایی که ایران در آشوب و قحطی و جنگ به‌سر می‌برد به دنیا آمد اما شناگر خوبی بود. بارها به صخره‌هایی برخورد که نفسش را بریدند. اما او از شنا کردن بازنایستاد و تا آخر خودش را روی آب نگه‌داشت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید